عامل مرگ حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران کشور چیزی جز تصادفات جادهای نیست .
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، بقای گونههای جانوری را دیگر باید پای بخت و اقبال گذاشت، زیرا در آشفته بازار محیطزیست کشور اگر گونهای بتواند از دست شکارچیان مجاز و غیرمجاز قسر در برود و قطعهقطعهشدن زیستگاهش را تاب آورده و بر اثر گرسنگی تلف نشود، به احتمال زیاد هنگام عبور از جادههایی که به قلب زیستگاههای کشور نیز نفوذ کردهاند بر اثر تصادف با خودرو جانش را از دست خواهد داد، هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره میزان خطرناک بودن تمامی جادههای کشور برای حیاتوحش انجام نشده، اما اینکه سازمان حفاظت محیطزیست عنوان کرده در هشت سال گذشته عامل 70 درصد مرگ و میر گوشتخواران کشور تصادفات جادهای بوده، گواهی است بر درستی این ادعا که بسیاری از جادههای کشور بدون در نظر گرفتن حداقل استانداردها و گزارش ارزیابی زیستمحیطی مناسب ساخته شدهاند.
بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیطزیست بین سالهای 86 تا 93 در کشور 527 مورد تلفات گوشتخواران به ثبت رسیده است. در این میان 390 مورد از مرگ و میرها به دلیل تصادفات جاده بوده، بنابراین میتوان گفت عامل مرگ حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران کشور چیزی نیست جز تصادفات جادهای.
27درصد تلفات ثبت شده پلنگ به دلیل حوادث جادهای
نکته اینجاست که گونههای در خطر انقراض کشور مانند یوزپلنگ و پلنگ نیز در این میان آسیب زیادی میبینند؛ برای نمونه درباره پلنگ که بعد از انقراض شیر و ببر ایرانی، اکنون لقب بزرگترین گربهسان کشور را یدک میکشد، میتوان گفت 27 درصد تلفات ثبت شده پلنگ به دلیل حوادث جادهای بوده است.
مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی درباره میزان تلفات جادهای یوزپلنگها میافزاید: در دهه 80 ، 11 مورد از تلفات یوزها به دلیل تصادفات جادهای بوده، یعنی چیزی حدود 40 درصد آمار مرگ و میر این گونه تصادفات جادهای است.
این درحالی است که برخی مدافعان حقوق حیوانات ادعا میکنند در این مدت سه قلاده یوز نیز بر اثر برخورد با قطار و روی ریل راهآهن جان خود را از دست دادند، اما به دلیل نبود مدارک کافی این ادعا ثابت نشد و در حد گزارش باقی ماند.
اسلامی دهکردی ادامه میدهد: بتازگی نیز دو قلاده یوز به دلیل تصادف جادهای جان خود را از دست دادهاند، بنابراین میتوان گفت در 13 سال گذشته 13 قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو در کشور تلف شدهاند.
آنچه سبب اهمیت این ماجرا میشود این نکته است که در خوشبینانهترین حالت، جمعیت یوزهای کشور کمتر از 70 قلاده برآورد میشود، بنابراین باید تصادفات جادهای به عنوان علت 40 درصد مرگ و میرهای این گونه جدی گرفته شود.
مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست نیز دراین باره میگوید: مختصات پنج نقطه از محدودههای حادثه خیز برای حیاتوحش کشور مشخص شده است.به گفته وی این پنج نقطه شامل چهار نقطه در جاده یزد ـ کرمان و یک نقطه در منطقه توران در مسیر شاهرود ـ سبزوار است.
جادههای پرحادثه برای پلنگ
هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره شناسایی جادههای حادثه خیز برای حیاتوحش در کشور انجام نشده و براین اساس نمیتوان خطرناک بودن جادههای کشور را اولویت بندی کرد، اما در برخی ازاین جادهها که از قلب زیستگاه حیاتوحش عبور کردهاند به حدی آمار مرگ و میر جانوران بالاست که بدون تحقیق نیز میتوان نسبت به خطرناک بودن آنها هشدار داد ؛برای نمونه میتوان از جاده پارک ملی گلستان به عنوان رکورددار و متهم ردیف اول تصادفات جادهای حیاتوحش در کشور نام برد. برای نمونه 83 درصد از مرگ و میر پلنگهای کشور بر اثر تصادف در جاده پارک ملی گلستان ثبت شده است.
مدیرعامل پارک ملی گلستان نیز با بیان افزایش 52 درصدی مرگ و میر حیوانات در جاده پارک ملی گلستان از تلف شدن 218 گونه جانوری در 9 ماهه امسال در این جاده خبر داده است.
اما نکته اینجاست که برطرف کردن این مشکل جزو اولویتهای مسئولان نیست و آنها به بهانههایی مانند نبود اعتبار، جایگزین کردن جادهای مناسب برای این منطقه را پشت گوش میاندازند.
سعید نمکی، مشاور رئیس سازمان حفاظت محیطزیست با بیان اینکه به علت مسائل اقتصادی طرح احداث جاده جایگزین پارک ملی گلستان مسکوت میماند به ایرنا گفته رئیسجمهور فعلا به دلیل کاهش درآمدهای دولت به علت قیمت پایین نفت، احداث جاده جایگزین را به زمانی که وضع درآمدی بهتر شود، موکول کرده است.
این درحالی است که دستکم مسئولان میتوانند با اعمال محدودیت در این جاده از تلف شدن گونههای جانوری جلوگیری کنند. مثلا در این جاده محدودیت سرعت وجود دارد، اما به دلیل نبود نظارت هیچوقت اجرا نمیشود. علاوه بر این با ایجاد زیر گذر مناسب و فنسکشی نیز میتوان تا حدودی این مشکل را برطرف کرد.
یوزها دراین جادهها میمیرند
یکی از جادههای پرحادثه برای یوزپلنگها جاده یزد ـ کرمان است که از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران عبور میکند. در این منطقه تاکنون شش قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودروهای عبوری تلف شدهاند. علاوه براین باید به جاده میامی که از شمال پارک ملی توران عبور میکند نیز اشاره کرد، چون در این منطقه نیز سال 89 سه قلاده یوزپلنگ تلف شدند. جادهای نیز که از پناهگاه حیاتوحش دره انجیر عبور میکند، بقای یوزها را تهدید میکند.
هرچند گونههایی مانند خرس، شغال و کفتار نیز در تصادف جادهای تلف میشوند، اما باید گفت اینگونهها مانند یوزپلنگ و پلنگ در خطر انقراض قرار ندارند؛ برای نمونه دو قلاده یوزپلنگی که بتازگی به دلیل تصادف جان خود را از دست دادند حدود 5 درصد از جمعیت این گونه را تشکیل میدادند.مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی عنوان میکند: تابستان امسال انجمن یوزپلنگ ایرانی پیشنهاد کرد کارگروه تخصصی برای کنترل تصادفات جادهای با حضور سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهور و سازمانهای مردم نهاد تشکیل شود.
حدود یک ماه پیش، اولین جلسه این کارگروه برگزار شد و اعضای آن تصمیم گرفتند شورای ایمنی در هر استان تشکیل شود و نمایندگان سازمان حفاظت محیطزیست هر استان نیز موظف شدند نقاط حادثهخیز را مشخص و به این شورا اعلام کنند.
نکته اینجاست که نباید اجازه ساخت جاده در زیستگاهها را داد، اما متاسفانه در کشور هزینههای زیستمحیطی در نظر گرفته نمیشود و تصور میشود اگر طول جاده کوتاهتر باشد هزینهها نیز کمتر میشود، درحالی که باید تاکید کرد تخریب محیطزیست هزینه بیشتری به کشور تحمیل میکند.
اسلامی دهکردی به منطقه حفاظت شده کوه بافق و جاده گزوئیه ـ که از قلب منطقه حفاظت شده عبور کرده است ـ اشاره کرده و یادآور میشود: دراین منطقه گزینه جایگزین یعنی جاده سیروسآباد نیز وجود دارد، اما هنوز ساخت جاده جایگزین اجرایی نشده است.
یوزها دراین جادهها میمیرند
برای کاهش آمار تصادفات جادهای حیاتوحش میتوان راهکارهایی مانند ساخت روگذر، زیرگذر و فنسکشی ارائه کرد، اما به دلیل اینکه ساخت روگذر هزینهبر است مسئولان تمایلی به احداث آن ندارند. این درحالی است که اگر سازمان حفاظت محیطزیست با وزارت راه و شهرسازی تعامل خوبی داشته باشد میتوان آبگذرهای جادهها را طوری ساخت که بتوان از آنها به عنوان زیرگذر حیاتوحش نیز استفاده کرد.
اسلامی دهکردی درباره ویژگیهای مناسب برای زیرگذر حیاتوحش عنوان میکند: در محلی که بتازگی یوزپلنگ کشته شد، آبگذر وجود داشت، اما چون ابعاد آن مناسب نبود گونه از آن عبور نکرد. باید یادآور شد حیوانات نیز مانند انسانها محل عبور خود را انتخاب میکنند. اگر ابعاد زیرگذر طوری باشد که آن طرف آن مشخص شده و تاریک نباشد میتوان امیدوار بود گونه جانوری از آن عبور کند.
به گفته وی، زیرگذرها باید براساس ضریب گذر گونه جانوری ساخته شده و کف آن نیز خاک نرم داشته باشد. بعلاوه زیرگذرها باید عایق صوتی نیز داشته باشند، چون اگر صدا در آنها بپیچد سبب ترس حیوان شده و گونههای جانوری از آن عبور نمیکنند. حاشیه زیرگذرها باید فنسکشی شود تا گونه جانوری را به سمت زیرگذر هدایت کند.
این درحالی است که درکشورهای موفق برخی مواقع اطراف جادههایی که از زیستگاه حیاتوحش عبور کردهاند سنسورهای حساس به حرکت و حرارت قرار میدهند تا چنانچه حیوان نزدیک جاده شد، چراغ قرمزرنگی روشن شود و آژیر به صدا درآید. به این شکل رانندگان متوجه میشوند و توقف میکنند تا حیوان از عرض جاده عبور کند.
باید تاکید کرد در نظر گرفتن محدودیت سرعت نیز درکاهش آمار مرگ و میر گونهها جانوری به دلیل تصادفات بسیار موثر است، چون به دوشکل حیوان در جاده کشته میشود؛ مثلا نور چراغهای خودرو در شب سبب خیرگی حیوان شده و توان گریز را از او میگیرد یا اگر سرعت خودرو بیشتر از 60 کیلومتر در ساعت باشد اغلب حیوانات نمیتوانند فاصله جانبی را تشخیص دهند و احتمال تصادف آنها با خودرو بالا میرود، اما اگر سرعت خودروها کمتر از این حد باشد، حیوانات میتوانند سرعت و فاصله را تشخیص دهند و آسیب نبینند.
میتوان از تابلوهای هشدار دهنده نیز به عنوان ابزاری که میتواند آمار تصادف گونههای جانوری را کاهش دهد یاد کرد؛ هرچند در این میان تابلوها کمترین تاثیر را دارند. مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی دراین باره توضیح میدهد: برای کاهش آمار تصادفات، فنسکشی بیشترین تاثیر مثبت را دارد. درباره تابلوهای هشدار دهند نیز باید گفت تابلوهای کنونی ازلحاظ جنس، نوع چاپ و ابعاد مناسب نبوده و با فاصله از جاده نصب شده و میتوان گفت کارآمد نیستند.
با توجه به اهمیت موضوع، اصلاح نقاط حادثه خیز باید هر چه زودتر در دستور کار مسئولان قرار بگیرد و آنها راهکارهای بلند و کوتاهمدت مناسبی اجرایی کنند. افزون بر این باید تاکید کرد، مسئولان قبل از اجراییکردن هر پروژهای برای تهیه ارزیابی زیستمحیطی اقدام کرده و با توجه به شکننده بودن وضع حیاتوحش در کشور، حداقل شرایط را برای بقای آنها مناسب کنند.