معضل از آنجا شروع شد که شهرداری مجوزهای ساخت بیرویه در حریم و اطراف شهر داد به همین علت ما به حریم حیوانات وارد شدیم.
معضل از آنجا شروع شد که شهرداری مجوزهای ساخت بیرویه در حریم و اطراف شهر داد به همین علت ما به حریم حیوانات وارد شدیم.
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، عضو کارگروه حیوانات شهری شورای شهر و فعال محیط زیست و فعال حقوق حیوانات با اشاره به اینکه سگهایی که در شهر هستند بلاصاحب نامیده میشوند میگوید این درست است اما این سگها علاوه بر اینکه صاحب شخصی ندارند صاحب ارگانی نیر ندارند. بعلاوهی امین حکمت، مریم طلایی، فعال حقوق حیوانات و مدیر اجرایی انجیاوی آوای آرامش حیات و مدیر پناهگاه سوهانک و همینطور نسرین دولابی مدیرعامل انجیاوی آوای آرامش حیات و فعال حقوق حیوانات شهری مهمانان انصاف نیوز بودند تا درمورد وضعیت سگهایی که جمعآوری میشوند گفتوگو کنیم. آنها میگویند بسیاری از سگهایی که در سطح شهر پلاکگذاری شدهاند عقیم نشدهاند و پیمانکار به جای هزینهی عقیمسازی فقط پول پلاک داده و با وجود اینکه اسنادی وجود دارد که این تخلف در چه دورهای بوده اما حتی از او شکایت هم نشده است. آنها همچنین به حامینماها اشاره کردند که حتی دست و پای حیوان را میشکنند تا بتوانند با عکس آن پول جمع کنند.
در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
اگر سگ را حذف کنیم، وحوش دیگر میآیند
مشکل اساسی ما در جمعآوری حیوانات سطح شهر به چه برمیگردد؟
دولابی: معضل از آنجا شروع شد که شهرداری مجوزهای ساخت بیرویه در حریم و اطراف شهر داد. به همین علت ما به حریم حیوانات وارد شدیم وقتی انسان به یک حریمی وارد میشود آنجا را برای خود میداند، در صورتی که یک تضادی بین آدم و مثلا سگ به وجود میآید سگ را مثال میزنم چون سگ قلمرو دارد، اگر چند سگ در یک محیطی بمانند آن محیط را قلمروی خودشان میکنند.
به خاطر مسائلی که از اول انقلاب ما در مورد سگها وجود داشته، خیلیها از نظر شرعی با سگ مشکل دارند یا اینکه خیلیها فوبیا دارند. ولی هیچوقت به این موضوع نرسیدیم که حالا که ما به این محیط ورود کردیم، ما باید چه کار کنیم؟ یک شعاری داریم که میگوید زمین متعلق به همهی ما است. الان ما ورود کردیم به منطقهای که آن حیوان داشته زندگی میکرده و جایی برای زندگی ندارد. پس حق این را نداریم که به عنوان یک اشرف مخلوقات حق حیات را از هر حیوانی بگیریم. باید یک فکر چارهای میکردیم که در این سالها فکر چاره این بوده که شهرداری سگها را جمعآوری کند و ببرد یا جای دیگر رها کند یا از چرخه حذف کند.
این باعث مشکلات فراوان شد، به هرحال سواستفادههای زیادی در این مسیر انجام شد و اعتراضات زیادی از بخش حیواندوستان و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند و برای این مخلوقات دل میسوزانند انجام شد. اولین راهکار این موضوع فرهنگسازی است؛ اینکه خب من هم میگویم سگ نباید در خیابان انقلاب باشد که یک محیط پرجمعیت است و ماشین میرود و میآید و جان خود حیوان هم به خطر میافتد. خیلی از حیوانات در سطح شهر مثل گربهها زیر ماشین و موتور میروند و آسیب میبینند با اینکه گربه موجود تعاملیافتهتری در محیط شهری است ولی سگ این خاصیت را ندارد. بنابراین در خیلی از محیطهای شهری نباید این حیوانات باشند.
باید فرهنگسازی شود و سگها محیطی برای زندگی کردن داشته باشند. برای مثال اطراف تهران را دور تا دور مناطق کوهستانی فراگرفته و مناطقی بوده که شاید تا ده سال و حتی پنج سال پیش بکر بوده ولی الان شهرکهای زیادی ساخته شده و مسلما حیوانات آنجا اذیت میشوند و مردم هم اذیت میشوند. در آن مناطق فرهنگسازی کنیم و پروتکلهایی که وجود دارد مثل عقیمسازی را انجام دهیم تا در آن محیطها بمانند.
منی که ولنجک زندگی میکنم و بغل توچال هستم و پنجرهی اتاقم رو به توچال است نباید توقع داشته باشم که آنجا هیچ حیوانی نباشد، چون این سگی که آنجا وجود دارد یک دیوار حایلی است بین وحوش و انسان. باید اطلاعرسانی شود که اگر ما این سگ را از آنجا ببریم، مسلما وحوش دیگر به انسان نزدیک میشوند که میتوانند برای سلامت ما انسانها خطر داشته باشند. این سگها خود را دیواری کردند که از جان ما محافظت میکنند. این باید به اطلاع عموم برسد.
نظر ما این است که فرهنگسازی باید از کودکان شروع شود، برای مثال کسی از کودکی از سگ میترسد، تنها راهی که از این فوبیا خلاص شود این است که با حیوان روبهرو شود، نه اینکه کسی که میترسد را کنار چند سگ قرار دهیم، اما اینکه در محیط قرار بگیرد میتواند موثر باشد.
هشتاد درصد کسانی که در کشور ما زندگی میکنند حافظ محیط زیست نیستند بلکه تخریبکنندهی آن هستند. چقدر در این سالها فاجعههای انسانی رخ داده و حیواناتی که نسلشان منقرض میشود، کشور ما کشور بکر و چهارفصلی بوده اما در این سالها مردم به دلیل ناآگاهی و علاقهای که به وجود نیامده و آن هم از نبود آگاهی بوده محیط زیست را تخریب کردند. پس شروع کار این است که ما شروع به فرهنگسازی کنیم.
ارگانهای دولتی مثل شهرداری که متولی جمعآوری سگهای بلاصاحب است به کمک ارگانهای مردمی که میتوانند صاحب نظر باشند باید مکانهایی را در نظر بگیرند که فاصلهای با محیطهای شهری داشته باشند و از طرفی به حریم محیط زیست و حیات وحش وارد نشوند. سگ هرجایی که بماند و قلمروی خود شناسایی کند و دسترسی به آب و غذا داشته باشد همانجا میماند، پیشنهاد ما این است که این محیطها شناسایی شوند که البته ما خیلی از این محیطها را شناسایی کردیم اما شهرداری و حیواندوستان همکاری کنند که این حیوانات آنجا را قلمروی خود کنند البته این حیوانات باید عقیم شوند. برای مثال منطقهای در سوهانک وجود دارد که از محیط مسکونی دور است و از مناطق محافظت شدهی محیط زیست هم فاصله دارد.
سگها فقط پلاک میخوردند
چقدر به عقیمسازی توجه میشود؟
طلایی: عقیمسازی الان بزرگترین هدفی است که باید پیگیری شود. شهرداری سگها را جمعآوری میکند به قصد اینکه عقیم کند و یک جا نگهداری کند یا اینکه حامیانی مثل ما آنها را درمان و عقیم میکنند. عقیمسازی به این علت مهم است که در سالهای آینده تعداد حیوانات را کنترلشده نگه میدارد، در بقیهی کشورها هم حیوان وجود دارد اما کنترل شده است. در ایران یکی از معضلات ما این است که اینقدر تعداد حیوانات روز به روز زیاد میشود که حتی از دست ما هم که در این حوزه کار میکنیم دارد در میرود، اینقدر تعداد زیاد است. مگر ما چقدر میتوانیم غذا بدهیم یا درمان کنیم؟ چه تعدادی در ماه میتوانیم عقیم کنیم؟ حتی اگر هزینهها را هم در نظر بگیریم باز نشدنی است.
یک سگ نر و ماده طبق آمار میتوانند در دو سال چیزی حدود ۶۷ هزار سگ تولید کنند، این همینطور هرمی زیاد میشود. این موضوع در جامعه چه فاجعهای را میتواند رقم بزند؟ این زندگی را برای خود حیوان هم سخت میکند. اگر این تعداد زیاد شود مسلما آدمها در عذاب هستند و دولت هم در عذاب است و اتفاقات بدتری برای حیوانات میافتد. چرا ما از اول این را کنترل نکنیم که هم دردسر مسئولان کمتر شود و هم دردسر ما؟
یک طرحی آمد و قرار شد شهرداریها برنامهریزی کنند اما متاسفانه میبینیم که حتی بعضی سگهایی که پلاک دارند و رها شدند هم عقیم نشدند ولی پلاک خوردند. این چرخه توسط پیمانکارانی که برای شهرداری مدتی کار کردند به وجود آمده است. یعنی برای عقیمسازی پول گرفتند و به جای اینکه این هزینه را بکنند و برای عقیمسازی به دکتر پول بدهند، فقط هزینهی پلاک دادند و به گوش حیوان پلاک زدند و آن را رها کردند، از شهرداری هم پول گرفتند. این فاجعهای بود که پیمانکاران زمانی درست کردند و هنوز هم در چرخهی حیوانات هست. برای ما که این کار را انجام میدهیم تشخیص این موضوع سخت شده که آیا این سگ عقیم شده یا نه. مسلما تا چهار پنج سال آینده ما با هرکدام از این پلاکهایی که نابهجا زده شده درگیر خواهیم بود.
چطور چنین اتفاقی افتاده؟ یعنی نظارتی در کار نبود؟
طلایی: متاسفانه تا امروز نظارتها اصلا حرفهای نبوده، اتفاقاتی که تا الان افتاده اتفاقات خوبی نبوده یعنی فقط پای پیمانکاران وسط بوده، شهرداری دستور و پول میداده و اینها میرفتند کار خودشان را میکردند. زندهگیریهای اشتباه میکردند که خیلی از حیوانات در زندهگیریها تلف میشدند. خیلی از حیوانات بعد از زندهگیری در کمپهای شهرداری از دست رفتند که علت آن میتوانست آلودگی، بیماری، نرسیدن یا جراحیهای اشتباه یا چیزهای دیگر باشد.
بعد از این ما امیدواریم که با راهنمایی و کمک افرادی که مثل ما کار میکنند شهرداری بتواند راه درست را برود. متاسفانه چون قانونی هم پشت حمایت از حیوانات نیست، یا وجود اینکه گروههای زیادی هم فعالیت میکنند اما این گروهها هریک راهی را میروند که شاید نباید بروند یعنی همه یک راه را پیش نگرفتهاند. زحمتهای زیادی کشیده میشود و پولهای زیادی خرج میشود و پتانسیلهای زیادی گذاشته میشود اما بعضی هدف اصلی را گم میکنند و این باعث شده که این موضوع تبدیل به کاسبی یک سری افراد شده است. حیوانات برای عدهای تبدیل به مرجع تولید درآمد شدهاند.
صاحب ارگانی هم ندارند
شما سوالی را مطرح کردید که بیجواب ماند، سمنها تا چه اندازه میتوانند فعالیت کنند و کار را پیش ببرند؟
طلایی: انجیاوها و پناهگاهها الان زیاد هستند، مخصوصا پناهگاه. تقریبا همهی آنها به طور شخصی کار میکنند یعنی اسپانسر میگیرند و افراد دیگر به آنها کمک میکنند، بعضیها هم در هزینهها ماندهاند یعنی ممکن است ۶۰۰ یا ۷۰۰ سگ نگهداری کنند و الان حتی نتوانند پول غذای آنها را تامین کنند. هیچ ارگانی هم نیست که کمکشان کند فقط با کمکهای مردمی زنده هستند که آن هم با داستانهایی که اخیرا در جامعه به وجود آمده، وضع مردم هم آنقدر جالب نیست که بخواهند به حیوانات کمک کنند در نتیجه الان همهی آنها درگیر مشکل شدهاند.
از طرف دیگر شخصی که پناهگاه دارد با هزار مشکل دیگر هم درگیر است انگار شخصی که پناهگاه دارد یک کار غیرقانونی انجام میدهد، درحالی که دارد یک باری از دوش مسئولان برمیدارد و مثلا ۳۰۰ سگ را عقیم میکند و در یک جای محصور و دور از شهر از آنها نگهداری میکند و غذا میدهد. خب این کمک به دولت است، باید یک تسهیلاتی برای کسانی که پناهگاه دارند درنظر بگیرند اما برعکس شده باید با جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت و ساماندهی شهرداری سروکله بزنیم و در آخر هم میرسیم به جایی که همهی اینها غیرقانونی است. این هم یک معضل دیگر شده اگر افراد مثل من بخواهند گوشهای از این بار را بردارند و خودشان انجام دهند، از نظر دولتی به مشکل میخورند و چیزی نیست که آنها را حمایت کند.
کدام نهاد باید چنین کاری کند؟
طلایی: نهادهای مختلفی هستند که در این موضوع نظارت دارند یعنی هر قسمت را یک نهاد اداره میکند. جهاد کشاورزی، ساماندهی شهرداری، وزارت بهداشت و وزارت کشور تاثیر دارند.
حکمت: در مرحلهی اول وزارت کشور را داریم که به عنوان نهاد بالاسری است و قانونی برای دهیاریها و شهرداریها گذاشته اما متاسفانه این مصوبه برای سال ۸۷ است و تا امروز هیچ تغییری ایجاد نشده، بزرگترین معضل این است که ما در این موضوع هم مثل موضوعات دیگر صورت مسئله را پاک میکنیم یعنی وقتی جایی گزارش میشود که یک حیوانی وجود دارد، بلافاصله شهرداری اقدام به برداشتن حیوان میکند در صورتی که این کار بزرگترین اشتباه است چراکه مسیر را باز میکند که یک سگ دیگر یا یک حیوان دیگر آنجا قرار بگیرد.
در وزارت کشور در مورد این سگها از واژهی بلاصاحب استفاده میشود، از دید من درست است این سگ صاحب شخصی ندارد اما صاحب ارگانی هم متاسفانه ندارد. هیچ ارگانی صاحب امر نیست جهاد کشاورزی میگوید بخش دامپزشکی با من شهرداری میگوید گرفتن و نگهداری با من است اما بودجهای که برای من تخصیص دادید کم است، چون متاسفانه این حوزهای است که هیچوقت ورود نشده و شفافسازی نشده باعث میشود که دست پیمانکار دست پنجم برسد، مجبور است هزینههایی انجام دهد که در انتها برسد به جایی که خانم طلایی گفتند که سگی را فقط علامتگذاری کنند. ما گزارشی داشتیم که سگی را فقط شکمش را بریدند و دوباره بخیه زدند فقط برای اینکه بگویند این عقیم شده است. ما مستندات قانونی و فیلم داریم و و میدانیم این کار در کدام دورهی پیمانکاری انجام شده اما بخش حقوقی شهرداری متاسفانه تا امروز حتی از ایشان شکایت هم نکرده با اینکه ایشان یک خلاف بزرگ و خیانت کرده است.
ما میگوییم باید به سمتی برویم که هشتاد میلیون محیط زیستی داشته باشیم، باید همهی مردم ما محیط زیستی باشند، در موضوع محیط زیستی مسئلهی حیواندوستی هم وجود دارد. اگر ما سگی را اطراف تهران یا بغل جاده میبینیم، این به خاطر مشکل کاری بود که شهرداریها و بقیهی ارگانها انجام دادند چون قبل از آن فرهنگسازی نکرد. ما شهرسازی کردیم و آن را گسترش دادیم و مجوزهای کیلویی دادیم و شهر را بزرگ کردیم حالا سگها در محیط شهری قرار میگیرند چون یک تعدادی غذا جلوی در میریزند. آقای قالیباف سطل زبالهای وارد کرد که دربدار بود بعد از دوسال درها را کندند و گفتند به درد نمیخورد درحالی که اتفاقا به درد میخورد چون باعث میشد دور آن حیوانات تغذیه نکنند. الان باید ادارهی پسماند در مناطقی که سگخیز است باین کار را انجام دهد.
ما باید برای حامیان فرهنگسازی کنیم که اگر شما میخواهید غذارسانی کنید موظف هستید داخل کوه این کار را انجام دهید که این سگها به پایین کوه نیایند، خانمی به من میگفت آنقدر سگها گرسنه هستند که وقتی من با ماشین میروم، حمله میکنند. علت این موضوع این است که این خانم همیشه از ماشین غذای خود را بیرون میریخت و سگها عادت کرده بودند. اینها چیزهایی است که ما باید فرهنگسازی کنیم. وقتی به سگی که عقیم نشده غذارسانی میکنیم، این سگ توله میآورد و باعث میشود همهی تولهها سالم بمانند.
ما باید اول صورت مسئله را فراموش نکنیم و فرهنگسازی کنیم و جلوی رشد جمعیت را بگیریم، وقتی جلوی رشد جمعیت گرفته شد، شهرداری موظف است که یک سری غذارسانیها را در سطح شهر و اطراف شهر انجام دهد. شهرداری تا امروز یک کار علمی انجام نداده، ما در این حوزه هیچ پایش علمیای نداریم.
غذاها دفن میشود، به سمنها داده نمیشود
دانشگاهیان باید در این حوزه وارد شوند؟
حکمت: قطعا باید دانشگاهیان وارد شوند همینطور بخش دامپزشکی و اکولوژیستهای ما باید وارد عمل شوند، چراکه الان ما حتی نمیدانیم که عملکرد یک سگ در یک ماه چیست حتی تعداد نداریم یعنی حتی نمیدانیم چند قلاده سگ اطراف تهران هستند. اگر با تصویر هوایی نگاه کنیم همهی سگها لب جاده هستند اما آن طرفتر هیچ سگی نیست چون عادت کردند که ماشینی رد شود و آشغال بیاندازد یا به خیال خودش خیرخواهی کند. یک تعدادی از حامیان حیوانات خیرخواه نیستند بلکه آسیب میرسانند.
اولین چیزی که میخواهیم این است که شهرداری تهران حتی اگر میخواهد یک سری اقدامات انجام دهد یا حتی اگر مردم میخواهند از حامیان مطالبهگری کنند، این حامیان زیرمجموعهی سمنها شوند. انجمنهای مردمنهاد کشور بر این اساس گذاشته شدند که در مواقعی به کمک ارگانهای دولتی بیایند اما متاسفانه یک شخص میتواند یک بلندگو باشد و در یک صفحهی اینستاگرام شروع به صحبتهایی بدون پایهی علمی کند.
از طرفی هم دامپزشکهایی هستند که چون درآمدزایی میکنند، خوشحال هستند از اینکه تعداد جمعیت حیوانات زیاد شود. همهی اینها هم برمیگردد به همان سگ بلاصاحب، از این نظر که هیچ ارگانی صاحب آن نیست. باید یک کار علمی و تحقیقاتی انجام شود و یک سری اقدامات انجام دهیم برای مثال در جادهی لشکرک یک تابلو نداریم که امکان عبور حیوانات وجود دارد. هیچ جایی تابلو نداریم که غذارسانی در این محدوده ممنوع میباشد. ما معتقدیم شهرداری باید نقاطی را برای غذارسانی مشخص کند که اگر حامیان میخواهند غذارسانی کنند آنجا غذارسانی کنند.
طلایی: خیلیها هستند میخواهند غذارسانی کنند و میگویند کجا باید این کار را انجام دهیم، خیلیها هستند که غذا دارند، استخوان دارند مثلا رستوراندار هستند و نمیدانند باید کجا بریزند. خیلی از این حامیان این غذاها را در جاده میریزند که همین باعث تلفات جانی میشود.
حکمت: ما خودمان چند وقت پیش با این موضوع مواجه شدیم. ما معتقدیم که انجمنهای مردمنهاد قابلیت این را دارند که تبلیغات کنند و از رستورانها بخواهند که پسماند غذایی خود را تحویل انجیاوها دهند.
طلایی: خیلیها میخواهند این کار را انجام دهند اما وزارت بهداشت اجازه نمیدهد و طبق قانون نمیتوانند این کار را انجام دهند.
حکمت: نیازی نیست که شهرداری حتی یک جاهایی کمک مالی کند ولی سنگاندازی نکند و از طرف دیگر از سمنها کمک بخواهد که بتواند این حوزه را درست کند. وقتی در پارک غذارسانی میکنیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم حیوانات در آنجا کم شوند. اطلاعرسانی و تابلوگذاری شود که اینجا غذارسانی نکنید. اگر میخواهید غذارسانی کنید بروید در فاصلهی مثلا ۴۰۰ متری که نقطهگذاری شده غذارسانی کنید. سطل زبالههای پای کوه باید دربگذاری شوند تا این مشکل حل شود. یک اطلاعرسانی عمومی هم شود که جاهایی که محلهای کلونی است؛ مردم دیگر آشغال بیرون نگذارند بلکه داخل اینها بگذارند. با سمنها و نه حامیان تفاهمنامهای امضا شود که کار پیش برود.
این باعث میشود که جلوی دزدی خیلی از حامیان گرفته شود؛ خیلی از حامیان با نقاب حیواندوستی، خیلی از افرادی که درست کار میکنند را هم خراب میکنند. حامیانی داریم که حیوان پیدا میکنند، آسیب میرسانند، دست و پایش را میشکانند و عکس میگذارند تا پول جمع کنند.
وزارت بهداشت چرا اجازهی غذارسانی از رستورانها به سمنها را نمیدهد؟
طلایی: پسماند غذا باید بستهبندی شود و از رستوران خارج شود یعنی اجازه ندارد دوباره وارد چرخهی شهر شود. خیلی از رستورانها غذا دارند ولی اگر به سمنها دهند طبق قانون برایشان مشکل به وجود میآید. ما از سازمان ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری که متولی این امر است درخواست کردیم که سطلهای مخصوص به تک تک رستورانها داده شود که اگر رستورانی غذا را وکیوم کرد و تحویل داد در عوارضی و چیزهای دیگر تخفیفی به او داده شود چون به هرحال کمک میکند.
حکمت: این رستوران عوارض پسماند میدهد، آقای دکتر ربیعپور رییس پسماند کمک کند که در این هزینهها کسی که همکاری میکند تخفیف داده شود یا اینکه به جای اینکه یک ماشین بیاید اینها را جمع کند و ببرد در آراتکوه دفن کند، اینها را تحویل دهد.
یعنی این غذاها دفن میشوند؟
حکمت: بله کنار زبالههای دیگر دفن میشود درحالی که همان میتواند بسیار صرفهجویی اقتصادی برای خیلی از سمنها و کسانی که حیواندوست هستند داشته باشد یعنی یک هزینهی کاملا اقتصادی که میتواند کمک کند که به جای آنکه هزینهی استخوان بدهیم این پول را هزینهی عقیمسازی و کنترل جمعیت کنیم ولی باید میلیون میلیون خرج اسکلت بدهیم.
وقتی این غذاها دفن میشوند در همان آراتکوه میزان حیوانات زیاد میشود، ما میتوانیم جلوی این را بگیریم. استارت آپهایی وجود دارند که در موضوع پسماند یعنی تفکیک از مبدا و زبالههای پلاستیکی کمک میکنند، میتوان گزینهی غذا هم اضافه کرد که مردم پسماند غذایی خود را هرچند روز یک بار تحویل دهند. این استارتآپها به کمک ما بیایند که ما بتوانیم یک سری غذارسانیها را با کمک سمنها انجام دهیم. کار سختی نیست اما سازوکاری برای آن وجود ندارد.
دولابی: چون موضوع حمایت از حیوانات در جامعهی ما جایی ندارد، ارگانهای مختلف هم برایشان مهم نیست که عاقبت این حیوان چه میشود؟ ما هستیم که فکر میکنیم که با یک کار ساده چقدر میتوانیم بودجه را ذخیره کنیم و چقدر میتوانیم کارهای مفیدتر کنیم. مسالهی اصلی حمایت از حیوانات است. همانطور که داریم میبینیم چقدر حیوانآزاری میشود و هیچ اتفاقی هم نمیافتد یعنی در نهایت هم نتیجهی آن تصاویر وحشتناکی که میبینیم جریمهی نقدی برای آن شخص است. در جامعهای که این روند جلو میرود، اگر یک مسئول شهرداری یا پسماند بخواهد تصمیم بگیرد که در مورد پسماندها این قانون را بگذارد، این کار را نمیکند. چون برایش مهم نیست و این فرهنگ از بیخ و بن اشتباه است.
طرحی که ما پیشنهاد دادیم این بود که سمنها بازوی کمکی نهادهای دولتی شوند، سمنها بازوی کمکی شهرداری، محیط زیست و وزارت کشورکه مسئول ساماندهی حیوانات بلاصاحب هستند شوند.. ما در میدان هستیم و آمادگی داریم و همیشه هم اعلام کردیم که به صورت داوطلبانه به آنها کمک کنیم. به این ترتیب هم من به خواستهام میرسم که فراهم کردن رفاه حیوان است و هم یک صرفهجویی اقتصادی برای آن نهاد دولتی ایجاد میکنیم. به جای اینکه سه تا پیمانکار بگذارد و برای مثال یک بازوی اول یک بازوی دوم و یک بازوی سوم بگذارد، بازوی سومش بشود سمن. اینطور در سال عدد بزرگی صرفهجویی بزرگی برای این نهادها دارد.
برای مثال اینکه بخواهد یک بودجهای در اختیار دامپزشک یا کارشناس قرار دهند که حیوانها را شناسایی کنند، خب طرحی که ما گذاشتیم این بود که تهران یه عنوان نمونه پهنهبندی شود و حامیانی که عضو سمنها هستند که میدانند هر منطقه چه تعداد حیوان دارد کمک کنند. یا اینکه سگهای مناطق را جمع کنیم و یک جا غذارسانی شوند، آبشخور داشته باشند و تحت نظر داشته باشند. البته ما از همهی سطح شهر تهران نمیتوانیم همهی سگها ببریم. اگر منطقهای کاملا از سگ خالی شود وحوش یا سگهای جایگزین میآیند. باید یک تعدادی در همهی مناطق در اطراف تهران نگه داریم. در کوی فراز اوایل اسفند ۹۷ سگها جمع کرده بودند، اواخر اسفند ۹۷ چهار قلاده کفتار کنار درب برجی که آنجا بود دیده شده بود.
حکمت: مثال بهتر شهر زنجان است که در همین برف گذشته گرگها به سمت شهر آمدند، دقیقا دوماه قبل از آن طرح جمعآوری حیوانات بود.
از سال ۵۷ سگها جمع میکنیم و میکشیم، حالا چند سال است که نمیکشند، تا به امروز این طرح موفق نبوده است. تا امروز ما جمع کردیم و صورت مسئله را پاک کردیم و جواب نداد. خواستهی ما حتی از رسانهها این است که مثل ۱۵ اسفند که روز درختکاری است و همه درختکاری انجام میدهند، ما نیاز داریم که یک روز عقیمسازی داشته باشیم که همهی ارگانها و مردم به کمک سازمان دامپزشکی بتوانند روز عقیمسازی داشته باشند، این یک مسئولیت اجتماعی است. ما در قرآن داریم که خداوند میگوید شما موظف هستید که از حیوانات محافظت کنید.
غذارسانی در بعضی کشورها جریمهی نقدی دارد
اما تصویری که عموما از نظر فرهنگی در حوزهی حمایت از حیوانات ساخته میشود حول مسئلهی غذارسانی است نه عقیمسازی.
حکمت: این تصویر باید اصلاح شود. ما افرادی را داریم که در یک سری مناطق غذارسانی میکنند. ما به آنها میگوییم که که بروند در نقطهی a یا b غذارسانی کند. از طرفی شرکت ساماندهی موظف است که به آن نقاط بیاید و شروع به عقیم کردن کند. این کار میتواند به کمک سمنها باشد. با همین کار میتواند سازوکار را درست کنیم.
طلایی: باید فرهنگسازی شود که کمک کردن خوب است ولی مانند کمک کردن در بقیهی حوزهها که ما باید فکر کنیم که چه چیزی به نفع آنها است و چه چیزی نه اینجا هم باید به نکته توجه کنیم . در ایران عمر مفید سگ بین ۴ تا ۵ سال است درحالی که در بقیهی کشورها حیوانات خیابانی تا ۱۲ سال عمر میکنند. البته در دیگر کشورها تعداد این حیوانات زیاد نیست. من در کانادا زندگی میکنم، آنجا حیواناتی که هستند گوزن و آهو و سنجاب و اینجور حیوانات هستند ولی سگ و گربه دیده نمیشود.
حکمت: درست است که غذارسانی یک جاهایی جریمهی نقدی دارد؟
طلایی: دقیقا. کسی حق ندارد که به هیچ حیوانی غذارسانی کند.
حکمت: ما در این حوزه تجارب جهانی داریم، دوستانی داریم که آنجا کار عملیاتی کردند و پایش کردند. میتوانیم از این تجارب جهانی استفاده کنیم. ما میتوانیم از یک سری انجمنهای جهانی استفاده کنیم ولی متاسفانه راه را بستیم و گفتیم ما مطلق هستیم و خودمان میتوانیم تصمیمگیرنده باشیم. ادارهی محیط زیست آذرماه ۹۸ نامهای به ما زد مبنی بر اینکه شما حق رهاسازی ندارید. درحالی که ادارهی محیط زیست فقط در مناطق محافظتشدهی خود میتواند این دستور را بدهد اما متاسفانه همین حکم باعث شد جلوی رهاسازی گرفته شود.
برای مثال خانم طلایی مدیریت پناهگاهی را به عهده دارند که با کمترین امکانات انجا را میچرخانند اما مثلا در کهریزک با وجود اینکه همه چیز وجود دارد و پول هم هست اما باز رسیدگی نمیشود.
صحبت پایانیای هست؟
دولابی: شهرداری و دیگر سازمانها از سمنها به عنوان بازوی کمکی خود کمک بگیرند. شروع کنند به این سمنها کمک کنند و فرهنگسازی کنند، این نهادها میتوانند از تریبونهای دولتی مثل صداوسیما استفاده کنند، شروع کنند به فرهنگسازی که مردم را بیشتر آگاه کنند نسبت به اینکه ما وارد حریم حیوانات شدیم و اجازهی زندگی کردن را باید به حیوانات بدهیم. شهرداریها به عنوان متولی ساماندهی سگهای بلاصاحب در سطح شهرها مکانهای رهاسازی امن که بین مناطق شهری و مناطق حفاظتشدهی محیط زیست پیدا کنند چون ما نمیخواهیم که به حیواناتی که در محیط زیست هستند آسیب برسد. وزارت بهداشت هم همکاری کند که غذاهایی میتواند بیاید و باعث صرفهجویی اقتصادی شود تا مردم به جای خرید غذا به طرح عقیمسازی کمک کنند.
خواستهای که از وزارت کشور داریم این است که واقعا بیاید جلوی حامینماهایی که از وجود این حیوانات کاسبی میکنند و به خیلی از آنها حتی کمکهای بینالمللی میشود و پیجهای بزرگ دارند را بگیرد و به این موضوع ورود کند. شما فقط ماهی ۵۰۰۰ یورو فقط یک نفر میگیری این پول را کجا خرج میکنی؟ چرا باید یک کلیپ بگذاری و احساسات مردم را تحریک کنی و به خیابان بکشی و خودت هم نیایی؟ اینقدر هم خودشان را خوب نشان میدهند که افرادی مثل ما که بیپیج و بیحاشیه و با آوردهی مالی دور هم جمع شدیم زورمان به آنها نمیرسد. این ضربهای که این حامینماها به سگهای بلاصاحب و فرهنگسازی میزنند خیلی سنگینتر از کشتن سگها است.
طلایی: آموزش و پرورش هم خیلی مهم است، کتابهای قصهای وجود دارد که مثلا میگوید چگونه گربه را دار بزنید؛ در صداوسیما هم برنامههای زیادی بوده که در مورد حیوانات به خصوص سگ جور بدی صحبت کردند که تشویق میکردند آدمها را که بروید یک جور سگآزاری کنید و این هم تکرار و تکرار میشود. در مدارس هم گاهی معلمها صحبتهای اشتباهی میکنند.
دولابی: من در یک جلسهای خدمت یکی از آیتاللهها رسیدم، پرسیدند که شما در مواجهه با حیوان چه کار میکنید گفتم من لباس مجزا دارم آن را میپوشم و با دستکش میروم کارم را انجام میدهم و به حیوان خدمت میکنم، غذا رسانی میکنم و بعد مجدد لباسم را عوض میکنم و موارد شرعی را کاملا رعایت میکنم و وارد حریم خانهام میشوم چون به هرحال همهی ما مسلمانیم و به یک سری موازین شرعی پایبندیم. به من گفتند که شما برگزیدگان خدا هستید که هم به حیوان خدمت میکنید و هم موازین شرعی را رعایت میکند.
حکمت: واقعا از مردم خواهش میکنیم که در موضوع تماسها با ۱۳۷ و جمعآوری حیوانات، این مسئله را در نظر بگیرند که وقتی یک حیوان جمع میشود، چه اتفاقی برایش میافتد وقتی در محیطی قرار میگیرد که شاید رسیدگی درست انجام نشود و ما داریم به طور کلی زندگی آن را عوض میکنیم. اینطور هم نیست که صورت مسئله پاک شود و تمام شود، دوباره یک سگ میآید و جایگزین میشود. از نظر شرعی هم به گردن این شخص است. مردم بدانند که این جمعاوری به نفع حیوان نیست.
خواهش بعدی من از رسانهها است که از ارگانهای مسئول مطالبهگری کنند. ما از شهرداری میخواهیم بنرهایی بزند که فرهنگسازی کند. از شورای شهر میخواهیم که به بهبود این روند کمک کند. از شرکت ساماندهی خواهش میکنیم تعامل بیشتری با سمنها داشته باشند و از اصول قبلی پیروی نکنند. مهمترین کار این است که کار علمی انجام دهیم. از مسئولان محیط زیست خواهش میکنم که اکولوژیستهای ما هم وارد عمل شوند. همهی رسانهها برای رسیدن به اینکه ما هشتاد میلیون محیط زیستی داشته باشیم کمک کنند. الان در کشور اگر بمبگذاری شود یا اگر زلزله بیاید اگر مواد مخدر بخواهیم بگیریم از سگ استفاده میکنیم. الان سگهایی آموزش دیدند که بیماری کرونا را تشخیص میدهند این در ایران انجام میشود. ما از سگها برای بیماری اوتیسم استفاده میکنیم. ما سواد فقهی نداریم و قطعا مراجع عالیقدر ما باید در این مورد اظهار نظر کنند اما خداوند هم گفته شما موظف هستید که به حیوان خدمت کنید، بارها اسم سگ در قرآن آمده مثل سگ اصحاب کهف.
خواهش آخرم این است که اگر مردم ویدئوی حیوانآزاری میبینند پخش نکنند، پخش کردن این ویدئوها باعث میشود که آن شخص معروف شود و متاسفانه عدهای برای معروف شدن دست به هرکاری میزنند. حامیای که به حیوان خدمت میکند برای خوب شدن حال خودش این کار را میکند و نیازی به تبلیغ ندارد اما اگر تبلیغ میکند، کم کم تشویق و دیده میشود و بعد کم کم موضوع مالی هم عایدش میشود. مردم باید از همهی حامیان مطالبهگری کنند.
منبع:انصاف نیوز
انتهای پیام