نباید اکوسیستم و محیط زیست را یک طرف و منافع مردم را طرف دیگر قرار داد. این تقابل منجر به بازی باخت -باخت خواهد شد.
نباید اکوسیستم و محیط زیست را یک طرف و منافع مردم را طرف دیگر قرار داد. این تقابل منجر به بازی باخت -باخت خواهد شد چرا که، واقعیت امر این است که محیط زیست و منافع مردم نه در برابر هم که در تعامل با همدیگر هستند.
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)،هومان خاکپور روزنامه نگار و فعال محیط زیست نوشت: به دنبال نامهای که 150 نماینده مجلس درباره جنگل ابر به رئیسجمهور نوشتند بحثها در ارتباط با این ساخت و ساز و توسعه که در بسیاری موارد منجر به تخریب محیط زیست شده، شدت پیداکردهاست.
در میان مباحث مطرح شده اظهارات یک نماینده مجلس که عنوان کرده است چه اشکالی دارد محیط زیست برای منافع مردم تخریب شود، قابل توجه است. این اظهارات نشاندهنده رویکردی است که درباره استفاده شهروندان از محیط زیست وجود دارد.
نباید اکوسیستم و محیط زیست را یک طرف و منافع مردم را طرف دیگر قرار داد. این تقابل منجر به بازی باخت -باخت خواهد شد چرا که، واقعیت امر این است که محیط زیست و منافع مردم نه در برابر هم که در تعامل با همدیگر هستند.
رویکرد درست این است که انسان را جزیی از اکوسیستم و محیط زیست بدانیم. در یک منطقه جنگلی همانطور که درخت و حیوانات جنگلی جزیی از اکوسیستم هستند، انسان نیز جزیی از آن و نه در تقابل با آن است.
بر اساس این رویکرد، دیگر جنگل، تالاب و رویشگاه طبیعی برای اینکه انسان منتفع شود، از بین نمیرود. در این رویکرد فرض بر این است که اگر برای مثال در یک تالاب پرنده تالابی حال خوبی ندارد، تالاب نیز حالش بد است. وقتی حال تالاب بد باشد حال ساکنان محلی نیز بد است.
واقعیت این است که تخریب محیط زیست حتی اگر منافع کوتاهمدت داشته باشد، در بلندمدت به زیان انسان خواهد بود. در رویکرد تعاملی به محیط زیست بحث توسعه پایدار مطرح میشود.
توسعه پایدار در این زمینه یعنی اینکه طوری از منابع طبیعی استفاده کنیم که منافع افراد تامین شود و منابع نیز از بین نرود. در واقع، باید نوع استفاده به گونهای باشد که زمینه خودپالایی و خود ترمیمی منابع طبیعی وجود داشتهباشد.
در سالهای گذشته در کشور ما این رویکرد وجود نداشته و هرگاه خواستهاند از منابع طبیعی استفاده کنند، محیط زیست را تخریب کردهاند. این نشاندهنده توسعه ناپایدار و نامتوازن در کشور ماست. این نوع توسعه باعث شده است در بسیاری از مناطق شاهد تخریبهایی باشیم که تبعات آن دامنگیر ما شده است.
اکنون ما با مسائل عدیدهای همچون آلودگی هوا، ریزگردها، خشکی تالابها، تشدید سیلابها و ... روبهرو هستیم. بهطور کلی نمیتوان این تبعات را طبیعی دانست. بدون شک در این زمینهها انسان نقش داشته است. تخریبهایی که در مناطق مختلف اتفاق افتاده، به این مشکلات دامن زده است.
برای مثال وقتی رویشگاههای طبیعی تخریب میشود، باید انتظار داشت که سیلابها نیز تشدید شود. ناگفته پیداست که این مساله زندگی جوامع محلی را نیز دستخوش تغییر میکند و زیان و ضرر زیادی به همراه دارد. گاهی آگاهی لازم در این زمینه وجود ندارد و افراد در جوامع محلی فکر میکنند باید محیط زیست خراب شود تا آنها سود ببرند. باید به آنها گفت که چنین سودی هرگز اتفاق نمیافتد بلکه منفعت آنها تعامل با محیط زیست است.